خواندنی
سخنی با مدیران و صاحبان کسب و کار

درود بر شما بیننده عزیز. سخن زیر حاصل تجربه ای دیرین از سال 1386 شمسی معادل2007 میلادی است که خواندن آن خالی از لطف نیست. طی سالها مراجعه کسب و کارها به ما در حوزه های مختلف تکنولوژیک و زیرساختی یا مشاوره ای و استراتژیک متوجه مسایلی قابل توجه و مشابه در اغلب کسب و کارهای دارای مشکل بازاریابی، فروش یا برندیگ شده ایم که در ادامه به آن می پردازیم. شاید اطلاع از مواردی که در ادامه مطرح می کنیم، گره گشای شما مدیر محترم یا صاحب گرانقدر کسب و کار در اخذ تصمیمات مرتبط با امور بازاریابی باشد.

مشتریان ما عموما" به 3 بخش قابل تفکیک هستند:

1- کسب و کارهای فعالی که فروش پایینی دارند. 

حدود 50 درصد از مشتریان

کسب و کارها در این حالت زمانی به ما مراجعه مینمایند که مدتهاست با افت فروش مواجه شده و به عبارتی دیگر کار از کار گذشته و ضرر و زیان زیادی به آنان تحمیل شده است. یکی از مهمترین دلایل مشکل موجود در این دسته از کسب و کارها، تصمیمات بدون مشورت و مشکل ساز به دلیل دانش پایین مدیر تصمیم گیرنده در حوزه بازاریابی یا تمایل افراطی به صرفه جویی در هزینه های مارکتینگ می باشد. تجربه ما نشان داده که مدیران به دلیل عدم درک مفهوم مارکتینگ به عنوان یک فرآیند و نه یک حرکت خاص، دچار خطاهای رایج در تصمیم گیری و اشتباهات فاحش در تعیین مشاور بازاریابی خود می شوند. 

 

2 – کسب و کارهای نوپایی که مشکل فروش دارند.

حدود 35 درصد از مشتریان

کسب و کارهای نوپا عموما” با مشکل تامین سرمایه مواجه اند که این موضوع خود به تنهایی یکی از عوامل مهم در تصمیمات مرتبط با صرفه جویی در هزینه های بازاریابی، در نتیجه ایجاد مشکلات متعدد می شود. دلیل دیگر ناکامی، اشتباهات رایج در طراحی بیزینس پلن، مارکتینگ پلن، مدیریت ریسک و سایر تصمیمات و برنامه ریزی های لازم برای موفقیت یک کسب و کار می باشد که نیازمند بررسی مجدد می باشد. اغلب مراجعین این چنینی پس از هزینه کردهای فراوان و بیهوده و تحمل فشار فروش منفی، متوجه وجود مشکل می شوند و عموما” از دلایل و مشکلات اصلی بی خبرند.

3 – استارت آپ هایی که دچار بحران وجودی می باشند.

حدود 15 درصد از مشتریان

بسیاری از جوانان علاقه مند به ایجاد کسب و کار دچار اشتباهات استراتژیک در طراحی و برنامه ریزی استارت آپ خود هستند. در اکثریت غریب به اتفاق استارت آپ ها، خطاهای طراحی در حوزه های مختلف برنامه ریزی و استراتژی به وفور دیده میشوند که منشا اغلب این مشکلات، خطای تحقیقات بازار و در نتیجه اطلاعات غیرموثق، MVP یا شناخت Pain و یا طراحی نادرست استراتژی یا کمپین های آگاه سازی می باشد. صد البته مشکلات موجود در استارت آپ ها می توانند دلایل متعدد دیگری داشته باشند که به دلیل گشتردگی آنها، از حوصله این متن خارج است. 

اشتباهات رایج در شناخت دیجیتال مارکتینگ ...
دیجیتال مارکتینگ یک فرآیند است و نه یک حرکت خاص بازاریابی

بسیاری از مدیران عامل یا بازاریابی به محض مواجهه با افت فروش یا هرگونه کاهش درآمد به فوریت اقدام به تبلیغات یا اطلاع رسانی می نمایند که این خود یک اشتباه فاحش در فرایند بازاریابی می باشد. در اغلب موارد، رویدادهایی چون کاهش فروش یا سایر مشکلات این چنینی ریشه در مسایل دیگر یک کسب و کار دارند و مدیران اغلب به صورت شتابزده اقدام به طراحی و اجرای کمپین های اطلاع رسانی یا تبلغات نموده و با عث اتلاف منایع ارزشمند خود (پول، زمان و ...) می شوند. مطالعات ما در این حوزه به کرات نشان داده بسیاری از این مشکلات ریشه در خود کالا یا خدمت، خدمات پس از فروش، نقشه سفر مشتری یا بسیاری حوزه های دیگر دارد که تماما" در فرآیند بازاریابی تعریف می گردند. لذا کلید واژه اصلی حل مشکلات این کسب و کارها، تحقیقات بازار جامع و جمع آوری داده های لازم جهت آنالیز و ریشه یابی مشکل یا مشکلات موجود می باشد. در غیر اینصورت، کمپین های غیرهدفمند و کور موجب اتلاف وقت و سرمایه خواهند شد. از این روی، بررسی مجدد اقدامات و مراحل لازم و ضروری می نماید.

تصویر نویسنده
امیر مسعود مددی, مدیر عامل خانه دیجیتال مارکتینگ

دیجیتال مارکتینگ یک فرآیند و حاصل یک کار تیمی و نه کار فردی می باشد. یکی از رایج ترین اشتباهات رایج گفتاری، استفاده از واژه "دیجیتال مارکتر" است. در دنیای دیجیتال مارکتینگ فردی که دارای تمام مهارت های بازاریابی آنلاین باشد، به صورت مطلق وجود ندارد. از این روی میتوان به جای آن از عبارت "مدیر دیجیتال مارکتینگ" استفاده نمود و نه دیجیتال مارکتر. چون همانطور که گفته شد، دیجیتال مارکتینگ فرآیندیست که حاصل یک کار گروهی و کاملا تخصصی می باشد.

تصویر نویسنده

خانه دیجیتال مارکتینگ

پایگاهی مبتنی بر دانش و تجربه ای ارزشمند از سال 2007 میلادی با سال ها سابقه همکاری با بزرگان بازاریابی آنلاین جهان.